هوش مصنوعی:
متن به درخواست کمک از خداوند به عنوان تنها دادرس اشاره میکند و از ظلم و بیدادی که به خاندان پیامبر (ص) روا شده است، شکایت میکند. سپس ندا از سوی خداوند میآید که عدالت به دست شاه و قائم آل خیرالبشر (ص) برقرار خواهد شد و انتقام خون حسین (ع) و یحیی (ع) گرفته میشود. در پایان، ثنا و ستایش خداوند و عدالت او بیان میشود.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق مذهبی و تاریخی است که درک آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آگاهی دارد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند ظلم، انتقام و عدالت الهی ممکن است برای کودکان کمسنوسال نامفهوم یا سنگین باشد.
بخش ۳۸ - نوحه گری ملایک برامام مظلوم
بگفتند: کای داور دادرس
که فریاد رس نیست غیر از تو کس
تویی آنکه گیری جزا را تو سخت
همی بینی این مردم تیره بخت
چه سازند با پور پیغمبرت
کجا رفت آن سختی کیفرت؟
از این سخت تر ظلم و بیداد نیست
تو دانی مکافات این کار چیست؟
به فرخ سروشان عرش برین
ندا آمد از سوی جان آفرین
که بر ذروه ی عرش من بنگرید
ببینید آن را که بایست دید
بدیدند درعرش کز سوی راست
یکی شاه در پیش یزدان به پاست
نماز آورد در بر کردگار
پدید از رخش نور پروردگار
بفرمود یزدان که این تاجور
بود قائم آل خیرالبشر (ص)
به شمشیر این شاه کاستاده است
ز بهر بدان کیفر آماده است
نمودم من از قتل یحیای پاک
گروهی کشن از یهودیان هلاک
هم ایدون به خون گرامی حسین (ع)
به شمشیر این خسرو عالمین
ز نسل امیه بر آرم دمار
از ایشان کشم هفت بیور هزار
سروشان چو از راز آگه شدند
ثنا خوان آن دادگر شه شدند
وز آنسوی بر خاک افتاد شاه
ز آهش شدی روی اختر سیاه
روان گشت برخاک، خون تنش
چو فواره از حلقه ی جوشنش
که فریاد رس نیست غیر از تو کس
تویی آنکه گیری جزا را تو سخت
همی بینی این مردم تیره بخت
چه سازند با پور پیغمبرت
کجا رفت آن سختی کیفرت؟
از این سخت تر ظلم و بیداد نیست
تو دانی مکافات این کار چیست؟
به فرخ سروشان عرش برین
ندا آمد از سوی جان آفرین
که بر ذروه ی عرش من بنگرید
ببینید آن را که بایست دید
بدیدند درعرش کز سوی راست
یکی شاه در پیش یزدان به پاست
نماز آورد در بر کردگار
پدید از رخش نور پروردگار
بفرمود یزدان که این تاجور
بود قائم آل خیرالبشر (ص)
به شمشیر این شاه کاستاده است
ز بهر بدان کیفر آماده است
نمودم من از قتل یحیای پاک
گروهی کشن از یهودیان هلاک
هم ایدون به خون گرامی حسین (ع)
به شمشیر این خسرو عالمین
ز نسل امیه بر آرم دمار
از ایشان کشم هفت بیور هزار
سروشان چو از راز آگه شدند
ثنا خوان آن دادگر شه شدند
وز آنسوی بر خاک افتاد شاه
ز آهش شدی روی اختر سیاه
روان گشت برخاک، خون تنش
چو فواره از حلقه ی جوشنش
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۳۷ - زبان حال امام مظلوم با خویش و مناجات با حضرت پروردگار
گوهر بعدی:بخش ۳۹ - آمدن ضرعه بن شریک به کشتن امام
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.