هوش مصنوعی: این متن روایتگر واقعه کربلا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش است. در ابتدا، دژخیم (عبیدالله زیاد) به مجلس یزید وارد می‌شود و خبر کشته شدن امام حسین (ع) و یارانش را می‌دهد. سپس، یزید با شنیدن این خبر، ظاهراً اظهار ناراحتی می‌کند و عبیدالله را به دلیل این جنایت سرزنش می‌کند. در ادامه، به ناپاکی نسب عبیدالله و مادرش سمیه اشاره می‌شود و اعمال شوم او محکوم می‌گردد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عمیق مذهبی و تاریخی است و توصیف خشونت‌آمیز واقعه کربلا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم و اشارات تاریخی و ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

بخش ۹۲ - رسیدن اسیران کربلا به نزدیکی شهر شام

به گاهی که دژخیم بر گاه بود
به مجلس در آمد بدادش درود

بدو گفت: اهریمن کینه خو
خبر تا چه آورده ای بازگو

بگفتا دلت شاد باد ای امیر
که شد دشمنت کشته و دستگیر

سر پور زهرا (س) و فرزند او
دگر شانزده سر ز پیوند او

ز یاران جان باز او شصت سر
ابر نیزه داریم در این سفر

اسیران و سرهای پر خاک و خون
بدین شهر نزدیک آمد کنون

به فرمان فرزند مرجانه ما
کشیدیم لشگر چو در نینوا

به پور علی(ع) ره به بستیم تنگ
نپذرفت بیعت درافکند جنگ

دهم روز ماه محرم که مهر
برآمد در این طارم نیل چهر

به رزمش نهادیم ما نیز روی
بکشتیم او را و یاران اوی

کنون جمله با پیکر چاک چاک
غریقند در لجه ی خون و خاک

زیارت کندشان همی در تراب
به منقار کرکس به مخلب عقاب

خورند آب از خون ایشان طیور
به سر سایه اندازد از چرخ هور

چو بشنید گفتار او را شریر
فریبنده افکند سر را به زیر

زمانی خمش بود و برداشت سر
چنین گفت اهریمن حیله گر

که گر من به جای عبید زیاد
بدم سر نمی زد ز من این فساد

حسین (ع) را بکشت او چنین بیگناه
که سازد خدا روی زشتش سیاه

چو پور حکم عبد رحمن چنین
شنید از یزید بد اندیش دین

به تازی زبان خواند اشعار چند
که کشتند آن سرور ارجمند

که نزدیکتر بود آن شه به ما
ز فرزند مرجانه ی بی حیا

عبیدالله آن شوم بی ننگ و نام
که باشد نژادش ز تخم حرام

سمیه که بد مادر مادرش
زناکار بود و پلید اخترش

ازو زاد مرجانه و زان پلید
چنین پور ناپاک آمد پدید

که سبط رسول امین را بکشت
خداوند دنیا و دین را بکشت

به شمشیر کین کرد آن پر جفا
زمین خالی ازتوده ی مصطفی

ولیکن ز نسل سمیه زمین
بود پر دریغا ز کاری چنین

فرا گوش او برد سر اهرمن
بدو گفت پنهان از آن انجمن

که اکنون چه جای چنین گفتگو ست
زتو این سخن نزد ما کی نکوست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۹۱ - در ذکر اعجازی که از سر مطهر امام(ع)درراه شام بظهور رسیده بروایت ابن لهیعه
گوهر بعدی:بخش ۹۳ - آذین بستن شهر دمشق را برای ورود اهل بیت پیغمبر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.