هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فداکاری در راه معشوق سخن می‌گوید. او از شکستن هوا و هوس، تحمل رنج و بلا، و فداکاری‌های خود در راه عشق می‌گوید. همچنین، از نقش غم و محبت در دلش و تبدیل شدن به انسانی صاحب‌نظر و آگاه از رازهای عشق سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۷

با کاروان عشق تو چون همسفر شدم
پای هوا شکستم و ره را به سر شدم

بر کهربا ز جزع نشاندم عقیق ناب
چو لعل ز عشق تو خونین جگر شدم

دادم چو دل به ابرو [و] چشم سیاه تو
تیغ جفا و تیر بلا را سپر شدم

بستم نظر ز ملک دو عالم به مسکنت
تا خاک راه مردم صاحب نظر شدم

در لوح سینه نقش غمت را نگاشتم
از سوز عشق و راز محبت خبر شدم

از بس که تیر غم به دلم جا گرفته است
سر تا قدم چو مرغ همه بال و پر شدم

این قسمتم ز خوان محبت نصیب شد
الهامی ار به رندی و مستی سمر شدم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.