هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و مدحی، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به توصیف معشوق و ویژگی‌های او می‌پردازد. شاعر با به‌کارگیری عناصر طبیعی مانند گل، نرگس، عنبر و... زیبایی‌های معشوق را توصیف می‌کند. همچنین، در بخش‌هایی از شعر به مدح و ستایش شخصیت‌های تاریخی و مذهبی مانند حیدر، جعفر و... پرداخته شده است. شعر پر از مضامین عاشقانه، اخلاقی و مذهبی است و از صنایع ادبی مانند تشبیه، استعاره و تضاد بهره می‌برد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و مذهبی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، استفاده از صنایع ادبی پیچیده و اشارات تاریخی و مذهبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۲

زنایبان رخ و چشم و زلفت ای دلبر
یکی گل است و دوم نرگس و سیوم عنبر

رخ تو راست ز سلطان نیکویی سه لقب
یکی بدیع و دوم درخور و سیوم دلبر

همیشه در سر زلفت مجاورند سه چیز
یکی شکنج و دوم حلقه و سیوم چنبر

لطافت از دولب تو ربوده اند سه آب
یکی حیات و دوم زمزم و سیوم کوثر

به بوی خوش ز دو زلفت سه چیز مایه برند
یکی نسیم و دوم نافه و سیوم مجمر

ز جادویی تو ربودی ز ماه و حور و پری
یکی جمال و دوم چهره و سیوم پیکر

هزار بنده سزندت به قد و عارض و خد
یکی چو سرو و دوم چون گل و سیوم چو قمر

مرا سه چیز ببخش از دو لب به یک بوسه
یکی عقیق و دوم بسد و سیوم شکر

روان و جان و تن من ز عشق تو شده اند
یکی ذلیل و دوم عاجز و سیوم مضطر

تن من است و میان و سرین تو به صفت
یکی نحیف و دوم فربه و سیوم لاغر

سه چیزم از غم عشقت به آب دیده درند
یکی لباس و دوم بالش و سیوم بستر

مرا چو دیده و جان و دل است دیدن تو
یکی عزیز و دوم لایقو سیوم در خور

به چشم و گوش و زبان نام و حال و قصه ما
یکی بگوی و دوم بشنو و سیوم بنگر

به کوی بیعت و خط وفا و منزل وصل
یکی بیا و دوم بنگر و سیوم بگذر

گراز دو عارض تو با سه چیز گشت دو چشم
یکی جمال و دوم زینت و سیوم زیور

سه چیز یافت جهان از بقای مجدالدین
یکی بها و دوم حرمت و سیوم مفخر

رسوم و سیرت و اخلاق او معالی را
یکی گوا و دوم حجت و سیوم محضر

رئیس شرق علی تحفه سه عرق شریف
یکی رسول و دوم حیدر و سیوم جعفر

ز پشت آنکه قوی کرد پشت دین به سه حرب
یکی حنین و دوم خندق و سیوم خیبر

منیر و محترم و معتبر زمدحت اوست
یکی ضمیر و دوم خامه و سیوم دفتر

بلند و محکم و روشن ز قدر و عزم و دلش
یکی سپهر و دوم محور و سیوم اختر

سرای و صدر و درش کعبه مکارم را
یکی صفا و دوم مروه و سیوم مشعر

به فر و خدمت او راحت و امان و خلاص
یکی ز ذل و دوم زآفت و سیوم ز ضرر

درخت و میوه و شاخ هنر ز تربیتش
یکی بلند و دوم تازه و سیوم برور

سه چیز ماند ز جد و پدر بدو میراث
یکی خصال و دوم سیرت و سیوم مخبر

مسلم است ز سلطان عالمش سه خطاب
یکی اجل و دوم عالم و سیوم سرور

ز مرکبش به گه تک سه باد رشک برند
یکی شمال و دوم عاصف و سیوم صرصر

مرکب است همانا قوایمش ز سه چیز
یکی زباد و دوم زآتش و سیوم زحجر

زهی گوای بزرگی و قدر و رتبت تو
یکی نبی و دوم فاطمه و سیوم حیدر

به جاه و مرتبت و منقبت نیابندت
یکی نظیر و دوم ثانی و سیوم دیگر

به دست و نام و سر او سه چیز فخر کنند
یکی نگین و دوم سکه و سیوم افسر

مصاف و بزم و مظالم سه وصف دید در او
یکی کریم و دوم عادل و سیوم صفدر

به روم و مصر و یمن پرده دار او شاید
یکی عزیز و دوم تبع و سیوم قیصر

به ملک و قوت و لشکر غلام او نسزند
یکی قباد و دوم بهمن و سیوم نوذر

سه آلتند به میدان غلام بازوی او
یکی حسام و دوم نیزه و سیوم خنجر

سه نام داد خدایش ز بهر نصرت دین
یکی معز و دوم خسرو و سیوم سنجر

تویی به دولت او خلق و رزق عالم را
یکی کفیل و دوم ضامن و سیوم داور

به قدر و رفعت و هیبت مشرفند از وی
یکی کلاه و دوم رایت و سیوم لشکر

به عدل و علم و معالی مرتب اند از تو
یکی زمان و دوم عالم و سیوم کشور

همی نظاره کنندت ستارگان به سه چیز
یکی شکوه و دوم هیبت و سیوم منظر

به خدمت آمدت اینک بهار در سه لباس
یکی حریر و دوم سندس و سیوم عبقر

ز روی و عارض و چشم بتان نشان دادند
یکی بهار و دوم سوسن و سیوم عبهر

بنفشه و سمن و لاله را سه گونه سلب
یکی کبود و دوم ابیض و سیوم احمر

سر شکوفه و شاخ گل است و روی زمین
یکی سپید و دوم احمر و سیوم اخضر

ز باد و خاک خجالت گرفته اند سه جای
یکی تتار و دوم تبت و سیوم ششتر

گل شکفته و باغ بهار و باد صبا
یکی بت است و دوم بتکده سیوم بتگر

جمال و رتبت و فر ارم زطرف چمن
یکی تباه و دوم ناقص و سیوم ابتر

نسیم صبح و نثار هوا و زیور شاخ
یکی عبیر و دوم لولو و سیوم گوهر

هوای عالم و رخسار باغ و مجلس تو
یکی خوش است و دوم خرم و سیوم خوشتر

جدا مباد ز بزمت در این بهار سه چیز
یکی سماع و دوم باده و سیوم ساغر

همیشه تا که بود رود و بحر و جیحون را
یکی کران و دوم ساحل و سیوم معبر

همیشه باد تو را دولت و سعادت و عز
یکی رفیق و دوم همره و سیوم رهبر

خدای و دولت و بختت به هر چه رای کنی
یکی معین و دوم ناصر و سیوم یاور

زمانه و فلک و اخترت به روز و به شب
یکی غلام و دوم بنده و سیوم چاکر

حمایت و کنف و حفظ کردگار تو را
یکی حصار و دوم جوشن و سیوم مغفر

بقای نوح و محل خلیل و قرب کلیم
یکی بیاب و دوم بطلب و سیوم بشمر

سر مخالف و پشت عدو و ترگ حسود
یکی ببر و دوم بشکن و سیوم بستر

نصیب و بهره و قسم مخالفت زفلک
یکی بلا و دوم محنت و سیوم کیفر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قصیده
تعداد ابیات: ۵۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.