هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، عمیقاً از عشق و وابستگی خود به معشوق سخن می‌گوید. او آرزو می‌کند که چشم‌هایش بدون دیدن معشوق روشن نباشد و دلش جز در سایه‌ی زلف معشوق آرام نگیرد. شاعر حتی وجود گل‌های سوسن را نیز به خاک پای معشوق وابسته می‌داند و بیان می‌کند که اگر معشوق نباشد، هیچ چیز در جهان ارزش وجود ندارد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های ادبی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، این شعر نیاز به درک نسبی از ادبیات و احساسات پیچیده دارد که معمولاً از سن نوجوانی به بعد توسعه می‌یابد.

شمارهٔ ۱۹

چشم من بی روی تو روشن مباد
روی تو جز پیش چشم من مباد

سوسن آزاد خاک پای توست
ور نباشد در جهان سوسن مباد

این دل مسکین بی آرام من
جز به زیر زلف تو مسکن مباد

وین تن رنجور و جان خسته را
در جهان جز کوی تو معدن مباد

گر بود جان و دل و تن بی تو خوش
دل مباد و جان مباد و تن مباد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.