هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و فراق یار خود سخن می‌گوید و بیان می‌کند که اگر عشق به آن یار نبود، رنج‌های بسیاری از جمله غم، ناراحتی و اضطراب را تجربه نمی‌کرد. او همچنین به زیبایی و جذابیت یار خود اشاره می‌کند و تأثیر آن را بر زندگی خود شرح می‌دهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۰

گر مرا سودای آن یار کمانکش نیستی
دل ز تیر غمزگان او چو ترکش نیستی

شادی از دیدار من پنهان نگشتی چون پری
گر دلم در بند آن حور پری وش نیستی

گر نه خوار از عشق (او) چون خاک پیش بادمی
مر مرا در دیده و دل آب و آتش نیستی

گر نبودی صورت او آفت نقاش چین
صورت عشقش مرا در دل منقش نیستی

ور ز روی او وصال، انصاف من بستاندی
روزگار من چو زلف او مشوش نیستی

سخت ناخوش عیش دارم کز جمالش غایبم
گر جمالش حاضرستی، عیش ناخوش نیستی

رنجه ام از چشم و دل، وز جان و تن وز عیش و عمر
گر نبودی فرقت او رنج هر شش نیستی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.