هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به یار خود سخن می‌گوید. او از تأثیرات عمیق عشق بر جان و دل خود می‌گوید و از زیبایی‌ها و جذابیت‌های یارش تعریف می‌کند. شاعر از احساسات شدید خود نسبت به یارش صحبت می‌کند و از این که حتی یک لحظه دوری از یار برایش غیرقابل تحمل است. او همچنین از تأثیرات عشق بر طبیعت و محیط اطرافش سخن می‌گوید و از زیبایی‌های یارش به عنوان چیزی بی‌نظیر یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتواند به درستی درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۶۳

هر کرا در دل بود بازار یار
عمر و جان و دل کند در کار یار

خاصه آن بی دل که چون من یک زمان
بر زمین نشکیبد از دیدار یار

کبک را بین تا چگونه شد خجل
زان کرشمه کردن و رفتار یار

بنگر اندر گل که رشوت چون دهد
خون شود لعل از پی رخسار یار

در جهان فردوس اعلا دارد آنک
یک نفس بودست در پندار یار

در همه عالم ندیدم لذتی
خوشتر و شیرین‌تر از گفتار یار

همچو سنگ آید مرا یاقوت سرخ
بی لب یاقوت شکر بار یار

باد نوشین دوش گفتی ناگهان
چین زلف آشفت بر گلنار یار

زان قبل امروز مشک آلود گشت
خانه و بام و در و دیوار یار

رشک لعل و لولو اندر کوه و بحر
زان عقیق و لولو شهوار یار

شد دلم مسکین من در غم نژند
من ندانم پیش ازین هنجار یار

دست بر سر ماند چون کژدم دلم
زان دو زلفین سیه چون مار یار

هوش و عقلم برده‌اند از دل تمام
آن دو نرگس بر رخ چون نار یار

مر سنایی را فتاد این نادره
چون معزی گفت از اخبار یار

آنچه من می‌بینم از آزار یار
گر بگویم بشکنم بازار یار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.