هوش مصنوعی: این شعر از سنایی، شاعر فارسی زبان، بیانگر عشق و ستایش معشوق است. شاعر از زیبایی‌های ظاهری و اخلاقی معشوق سخن می‌گوید و از او می‌خواهد که از غرور و خودپسندی دوری کند. همچنین، شاعر به تقدیر و عشق اشاره می‌کند و بیان می‌کند که عشق به معشوق اجتناب ناپذیر است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۷۵

زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر
یک زمان از دوش برگیر ای پسر

زان که تا در بند و زنجیر توایم
از در بندیم و زنجیر ای پسر

عرصه تا کی کرد خواهی عارضین
چون گل بی خار برخیز ای پسر

هر زمان آیی به تیر انداختن
هم کمان در دست و هم تیر ای پسر

زان که چشم بد بدان عارض رسد
زود در ده بانگ تکبیر ای پسر

آن لب و دندان و آن شیرین زبان
انگبین‌ست و می و شیر ای پسر

جست نتواند دل از عشق تو هیچ
جست که تواند ز تقدیر ای پسر

پای بفشارد سنایی در غمت
تا به دست آیی به تدبیر ای پسر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.