۲۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

نظم راوان چو آب روان سینه را به است
شعر روان زجان و روان گداخته است

نادان چه داند آنکه سخندان به گاه نظم
جان را گداخته است و از آن شعر ساخته است

در گوش عاشقان سخن و قول شاعران
خوشتر ز بانگ بلبل و آواز فاخته است

مدخل که حق نظم نداند شناختن
مقدار شعر و قدر ثنا کی شناخته است

من دانم از طریق هجا کینه آختن
رایض دراین طریق بسی کینه آخته است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.