هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از گذر زمان و از دست دادن جوانی خود مینالد. او احساس ضعف و پیری میکند و از تغییرات روحی و جسمی خود سخن میگوید. عشق و شادی گذشته از بین رفته و جای خود را به غم و جفا داده است. شاعر با حسرت به روزهای جوانی نگاه میکند و از بیوفایی زمانه شکایت دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی درباره گذر زمان، پیری و از دست دادن جوانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند غم و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۴
او شد جوان و آه جوانی من برفت
یاقوت من زرفتن او کهربا شده است
تا در هوای عالم پیری فتاده ام
شخصم ضعیف گشت و دلم در هوا شده است
غم شد جوان چو روز جوانی من برفت
شادیم پیر گشت و نشاطم هبا شده است
آبی که روی من ز جوانی گرفته بود
در چشمم آمده ست و ز رویم جدا شده است
زین پیش عشق زلف دو تا بود در دلم
آن عشق هیچ گونه ندانم کجا شده است
پر گرد آسیاست سر من ز روزگار
این گشت روزگار مگر آسیا شده است
آن دلبری که دم نزدی بی وفای من
اکنون وفای او همه بر من جفا شده است
پیری پیام گوی من آمد که بیش از این
زلف دو تا مجوی که پشتم دو تا شده است
بر من جوانی من چون خود وفا نکرد
او نیز چون جوانی من بی وفا شده است
یاقوت من زرفتن او کهربا شده است
تا در هوای عالم پیری فتاده ام
شخصم ضعیف گشت و دلم در هوا شده است
غم شد جوان چو روز جوانی من برفت
شادیم پیر گشت و نشاطم هبا شده است
آبی که روی من ز جوانی گرفته بود
در چشمم آمده ست و ز رویم جدا شده است
زین پیش عشق زلف دو تا بود در دلم
آن عشق هیچ گونه ندانم کجا شده است
پر گرد آسیاست سر من ز روزگار
این گشت روزگار مگر آسیا شده است
آن دلبری که دم نزدی بی وفای من
اکنون وفای او همه بر من جفا شده است
پیری پیام گوی من آمد که بیش از این
زلف دو تا مجوی که پشتم دو تا شده است
بر من جوانی من چون خود وفا نکرد
او نیز چون جوانی من بی وفا شده است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.