۲۱۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۷

به هیچ وقتی اگر نام کهتران شمری
مرا و نام مرا اندر آن شمار شمر

در آن تبار که یک تن مخالف تو بود
ز روزگار ببارد بر آن تبار تبر

قمار کرد قمر با منازع تو به غم
سپرد عمر منازع در آن قمار قمر

بخار غم ز سرم بر دوید زآب دو چشم
یکی مرا به بزرگی از این بخار بخر

اگر ز چشم تو خوشنودیی شکار کنم
ز جام زهر بود مر مرا شکار شکر

چرا همیشه به جرم و خطای من نگری
به فضل خویش بر این عذر چون نگار نگر

درید پرده من پیشتر مدار فلک
تو نیز باقی پرده بر این مدار مدر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.