هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق نافرجام و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از دیدن معشوق و پنهان کردن آه بیتأثیر خود میگوید، از شکستن تیر در کمان به دلیل دزدیدن نگاهها، و از بخت بدی که در کمین است. شاعر از درد و اضطراب عشق و لذت تغییر میگوید و از معشوق میخواهد که اگر او را آزار داده، خجل نباشد. او همچنین از حسرت و عشوههای معشوق و تأثیر آن بر دل خود سخن میگوید و در نهایت، از اسیر شدن در نگاه معشوق و بیارزش بودن تیر برای شکار چنین وحشی مینالد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۱
دیدمش در دل نهفتم آه بی تاثیر را
در کمان از بس که دزدیدم شکستم تیر را
پای رفتن نیست زین بزمم که در بیرون در
بخت دارد در کمین هجر گریبان گیر را
خوشدل از غیرم که در بزم وصال او نیافت
ذوق درد اضطراب و لذت تغییر را
از کمند دادی گر آزارم خجل از من مباش
کرده ام خاطرنشان خویش صد تقصیر را
گشته دل پامال حسرت عشوه در کارش مکن
قلب زراندود ما ضایع کند اکسیر را
از نگاهی شد «نظیری » صید و من در انفعال
زان که آن وحشی نمی ارزد بهای تیر را
در کمان از بس که دزدیدم شکستم تیر را
پای رفتن نیست زین بزمم که در بیرون در
بخت دارد در کمین هجر گریبان گیر را
خوشدل از غیرم که در بزم وصال او نیافت
ذوق درد اضطراب و لذت تغییر را
از کمند دادی گر آزارم خجل از من مباش
کرده ام خاطرنشان خویش صد تقصیر را
گشته دل پامال حسرت عشوه در کارش مکن
قلب زراندود ما ضایع کند اکسیر را
از نگاهی شد «نظیری » صید و من در انفعال
زان که آن وحشی نمی ارزد بهای تیر را
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.