هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های خود سخن می‌گوید. او از ناامیدی، شکست‌های عاطفی و ناکامی‌های زندگی می‌نالد و احساس می‌کند که بخت و اقبال به او روی خوش نشان نداده است. همچنین، او از تلخی‌های زندگی و اشک‌هایش یاد می‌کند که مانند زهر هستند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه شعر ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۱

هر روز جویم آب رخ روز رفته را
گویم به فخر ننگ ز مردم نهفته را

لب بستم از سخن که درین مجمع نفاق
به یافتم ز گفته حدیث نگفته را

هرگز شب امید به دوران من ندید
جام می دوساله و ماه دو هفته را

خفاش بخت من چو نبیند چه فایده
گر سرمه زآفتاب کشد چشم خفته را

در خون همیشه نشتر مژگان شکسته ام
ناسفته کرده ام همه درهای سفته را

فراش کوی دوست شو ای ناله یک سحر
در چشم بخت کن خس و خاشاک رفته را

زهرست آب دیده «نظیری » نه اشک تلخ
در دیده آب می کنم الماس تفته را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.