۲۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۹

این نخل که از چشمه جان رسته که کشتست؟
وین خط که دهد یاد ز معجز که نوشتست؟

ما فتنه ز مشاطه حسنیم نه از عشق
زنار مغان رشته خط و زلف که رشتست؟

جز از اثر دهشت ما وحشت ما نیست
با پرده بگو پرده ز رخسار که هشتست

زین لخت دل و پاره جان چاشنیی گیر
بر گریه تلخ و نمک خنده برشتست

ذوق غمم از طینت خاکی نرود هیچ
هرچند به شادی گل آدم نسرشتست

گو روی تو نظاره کن و خوی تو بنگر
گوید کس اگر آدمیی را که فرشتست

سرتاسر صحرای رخت لاله و نسرین
صد رنگ دگر گل، که ندانند که کشتست؟

گل جامه ز بر، بس سبک از نازکی انداخت
عریانی گلزار ز کوتاهی رشتست

در حیرتم از ترک و فنای تو «نظیری »
کس غیر اجل فرش امل درننوشتست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.