هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و تسلیم در برابر آن میپردازد. شاعر بیان میکند که در عشق، تفاوتها از بین میروند و همه چیز یکی میشود. او از تسلیم شدن در برابر معشوق و یکسان دیدن همه چیز در راه عشق سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۸۲
پیش مشتاق تو ویرانه و آباد یکی است
هر طرف راه فتد کوفه و بغداد یکی است
به حریم دل شیرین نبود صف نعال
عشق چون بار دهد خسرو و فرهاد یکی است
ما که تسلیم به شمشیر ارادت شده ایم
پیش ما بد مددی کردن و امداد یکی است
در بر اغیار مبندید، که در گلشن ما
شانه باد و سر طره شمشاد یکی است
پا به گل مانده اگر گلبن اگر خار بن است
باغ را سرو خرامنده و آزاد یکی است
به تو زاری و توانایی ما درنگرفت
موم در پنجه عشق تو و فولاد یکی است
نیم بسمل شده ماندیم «نظیری » افسوس
صید بر یکدگر افتاده و صیاد یکی است
هر طرف راه فتد کوفه و بغداد یکی است
به حریم دل شیرین نبود صف نعال
عشق چون بار دهد خسرو و فرهاد یکی است
ما که تسلیم به شمشیر ارادت شده ایم
پیش ما بد مددی کردن و امداد یکی است
در بر اغیار مبندید، که در گلشن ما
شانه باد و سر طره شمشاد یکی است
پا به گل مانده اگر گلبن اگر خار بن است
باغ را سرو خرامنده و آزاد یکی است
به تو زاری و توانایی ما درنگرفت
موم در پنجه عشق تو و فولاد یکی است
نیم بسمل شده ماندیم «نظیری » افسوس
صید بر یکدگر افتاده و صیاد یکی است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.