۲۰۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۶

فرحی نیست که در پهلوی آن صد غم نیست
روز مولود جهان کم ز شب ماتم نیست

همه جا تیر کمانخانه ابرو رفته ست
نیش هرجاطلبی هست، ولی مرهم نیست

رنج از آنست که این فتنه برانگیخته اند
ذل ما ز نزاع ملک و آدم نیست

عارفان گوش که بر پرده ساز اندازند
در پس پرده شناسند که نامحرم نیست

به دم عیسوی و معجز روح اللهی
خلق دانند که از اهل خطا مریم نیست

رسم ناموس جهان زود ز سر برداریم
کاین علاقه به پر افسر ما محکم نیست

ترک دیگر نفزاییم که پشمینه فقر
جز به اندازه فرق پسر ادهم نیست

علمی چند ز عیب دگران بردوزیم
کانقدر جامه رسوایی ما معلم نیست

نتوان حکم خطا کرد «نظیری » به قضا
حکم بر صورت امریست که آن مبهم نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.