۳۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۸

غیر من در پس این پرده سخن سازی هست
راز در دل نتوان داشت که غمازی هست

زخم کاریست صراحی و قدم برچینید
نیم بسمل شده ای را سر پروازی هست

بلبلان! گل ز گلستان به شبستان آرید
که درین کنج قفس زمزمه پردازی هست

گو که این صف شکنان قصد ضعیفان نکنند
که درین قافله گاهی قدراندازی هست

تو مپندار که این قصه به خود می گویم
گوش نزدیک لبم آر که آوازی هست

عشق بازیم به معشوق مجازی انداخت
کز نیازیم که با اوست به خود نازی هست

دی «نظیری » نرسیدست که امروز رود
صحبتی را بود انجام که آغازی هست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.