هوش مصنوعی: این شعر از نظیری بیانگر سرزنش و افسوس شاعر به دلیل رفتاری نادرست است که منجر به بدنامی و از دست دادن آبرو شده است. شاعر به اشتباهات خود اعتراف می‌کند و از پیامدهای ناگوار آن مانند از دست دادن دوستان و شهرت خوب سخن می‌گوید.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم پیچیده‌ای مانند بدنامی، پشیمانی و انتقاد اجتماعی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴۰

رفتی به بزم غیر و نکونامی تو رفت
ناموس صدقبیله ز یک خامی تو رفت

اکنون اگر فرشته نکو گویدت چه سود
در شهر صد حکایت بدنامی تو رفت

هم صحبت رقیب شدی از غرور حسن
نام خوش تو در سر خودکامی تو رفت

یاران متفق همه انکار می کنند
هرجا حدیث نیک سرانجام تو رفت

رندی که می فروش ندادیش درد می
مشهور خاص و عام به هم جامی تو رفت

برد از رخ تو رنگ حیا باده هوس
شرمی که بود در همه جا حامی تو رفت

با کاو کاو غمزه «نظیری » اثر نماند
فارغ نشین که خون دل آشامی تو رفت
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.