۱۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۴

ای کعبه که گردت ننشیند به صفا هیچ
جایی که عطای تو بود کفر و خطا هیچ

نرخ نظر حسن قبول تو بلند است
ریزیم دل ار بر سر دل تا به سما هیچ

با قهر تو علت نه و با مهر بهانه
آن را که مراد تو بلا خواست دعا هیچ

گر بهره ای از خلق و سرشت تو ندارند
خاک پی روح القدس و آب بقا هیچ

عشق تو مرا از بت و زنار برآورد
آن را که تو کردی طلب اعراض و رضا هیچ

با آن که ز پی چشم عزیزان نگران بود
رفتیم و نکردیم نگاهی به قفا هیچ

کونین چه کار آیدم ار با تو نباشم
بی دولت وصل تو نعیم دو سرا هیچ

کم حوصلگی از طرف ماست وگرنه
از بحر نوالت نشود کم به عطا هیچ

از توست که این زمزمه با طبع «نظیری » است
بانگی که نباشد نکند کوه صدا هیچ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.