هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از «نظیری» بیانگر عشق و ارادت شاعر به کعبه و خداوند است. شاعر از ارزش والای عشق الهی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که بدون وصل به معشوق حقیقی، هیچ نعمتی ارزش ندارد. همچنین، او از تأثیر این عشق در رهایی از بت‌های دنیوی و رسیدن به رضایت الهی یاد می‌کند.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و اصطلاحات خاص آن دارد.

شمارهٔ ۱۴۴

ای کعبه که گردت ننشیند به صفا هیچ
جایی که عطای تو بود کفر و خطا هیچ

نرخ نظر حسن قبول تو بلند است
ریزیم دل ار بر سر دل تا به سما هیچ

با قهر تو علت نه و با مهر بهانه
آن را که مراد تو بلا خواست دعا هیچ

گر بهره ای از خلق و سرشت تو ندارند
خاک پی روح القدس و آب بقا هیچ

عشق تو مرا از بت و زنار برآورد
آن را که تو کردی طلب اعراض و رضا هیچ

با آن که ز پی چشم عزیزان نگران بود
رفتیم و نکردیم نگاهی به قفا هیچ

کونین چه کار آیدم ار با تو نباشم
بی دولت وصل تو نعیم دو سرا هیچ

کم حوصلگی از طرف ماست وگرنه
از بحر نوالت نشود کم به عطا هیچ

از توست که این زمزمه با طبع «نظیری » است
بانگی که نباشد نکند کوه صدا هیچ
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.