هوش مصنوعی: این شعر از نظیری بیانگر عشق نافرجام و دردهای عاطفی است. شاعر از بی‌توجهی معشوق، ارزش والای عشق (مانند یوسف)، و رنج‌های ناشی از این عشق سخن می‌گوید. همچنین، به تأثیر جادویی زیبایی معشوق و بی‌قراری عاشق اشاره می‌کند. در پایان، شاعر تأکید می‌کند که عشق واقعی با سوختن در راه معشوق معنا می‌یابد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر برای درک و تجربه نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۷۱

آن را که قبول تو خریدار نباشد
در بیع گه هیچ دلش بار نباشد

از قیمت یوسف نشود یک سر مو کم
هرچند خریدار به بازار نباشد

گویا تو برون می روی از سینه، وگرنه
جان دادن کس این همه دشوار نباشد

از نرگس مخمور تو بر بستر و بالین
بر پای رود فتنه و بیدار نباشد

از جادویی حسن تو در پیش جمالت
بر خاک طپد صید و گرفتار نباشد

غم یار من و بخت سراسیمه که این غم
گر از تو بود چون ز منش عار نباشد

آن شعله که افتد به خس و خار نه عشق است
هر سوخته زین نشئه خبردار نباشد

با درد تو از کس نکند یاد «نظیری »
پروانه که سوزد به گلش کار نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.