هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وفاداری بی‌حد خود به معشوق سخن می‌گوید. او تمام تعلقات دنیوی را رها کرده و تنها به عشق معشوق دل بسته است. شاعر تأکید می‌کند که در وفاداری و دوستی خالص است و هرگز از عهد خود بازنمی‌گردد، حتی اگر ایمان و دینش نیز دچار خلل شود. او از نایابی معشوق گلایه دارد اما عشقش را ادامه می‌دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر، درک کامل آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از اشارات فلسفی و عرفانی مانند «خلل در بنای دین و ایمان» نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۷۳

نشان آن که کردم قطع امید از دیار خود
نهادم در حریم کوی او سنگ مزار خود

برهمن از صنم برگشت و حاجی از حرم آمد
من و اخلاص و عرض بندگی و کوی یار خود

تو خواهی کافری دان طاعتم خواهی مسلمانی
مرا کاریست با صدق دل امیدوار خود

خلل گر در بنای دین و ایمانم شود سهلست
ندارم نقص در بنیاد عهد استوار خود

زر کامل عیارم در وفا و دوستی خالص
گرم صد بار بگدازی نگردم از عیار خود

لب امیدواری بسته ام از حرف نایابی
محبت می کند نوعی که باید کرد کار خود

«نظیری » از تو در خون زینت هر دام از صیدی
تو هم فتراک را آرایشی ده از شکار خود
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.