هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد فراق و جدایی میگوید و بیان میکند که همه چیز پس از این جدایی سخت شده است. او از عشق خود میگوید که او را از دنیا و مافیها فارغ کرده و افسوس میخورد که چرا عمرش را صرف این عشق کرده است. در پایان، شاعر اشاره میکند که با وجود گفتن صدها سخن، هیچ کدام شایسته بیان نبودهاند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۱۸۰
باعث راندنم از بزم به جز عار نبود
ورنه کس را به من و بودن من کار نبود
تا شدم از تو جدا تفرقه پامالم کرد
دولت آن بود که این فرقت دیدار نبود
همه آسان ز جدایی تو مشکل گردید
هیچ دشوار به دیدار تو دشوار نبود
به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر
خورد افسوس زمانی که گرفتار نبود
عشقم از سود و زیان دو جهان فارغ کرد
از چه کارم به همه عمر همین کار نبود
خوش دلی کرد «نظیری» برش امشب خالی
صد سخن گفت که شایسته اظهار نبود
ورنه کس را به من و بودن من کار نبود
تا شدم از تو جدا تفرقه پامالم کرد
دولت آن بود که این فرقت دیدار نبود
همه آسان ز جدایی تو مشکل گردید
هیچ دشوار به دیدار تو دشوار نبود
به بدی در همه جا نام برآرم که مباد
خون من ریزی و گویند سزاوار نبود
ناله از بهر رهایی نکند مرغ اسیر
خورد افسوس زمانی که گرفتار نبود
عشقم از سود و زیان دو جهان فارغ کرد
از چه کارم به همه عمر همین کار نبود
خوش دلی کرد «نظیری» برش امشب خالی
صد سخن گفت که شایسته اظهار نبود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.