هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و رنج‌های ناشی از عشق و فراق است. شاعر از درد عشق، اضطراب فراق و امید به وصال سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که با وجود the suffering, he will not abandon his love. همچنین، او از بلندپروازی و شوق رسیدن به معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۲۹

بکش، بسوز، که نام امان نخواهم برد
دعا به درد سر آسمان نخواهم برد

مکن ملاحظه از کشتنم که روز جزا
ز رشک نام تو را بر زبان نخواهم برد

ز دل طپیدن آغاز عشق دانستم
کزین معامله غیر از زیان نخواهم برد

ز اضطراب دلم روز وصل معلومست
که از بلای شب هجر جان نخواهم برد

بس است چند کنی ای فراق بی رحمی
دگر به خویش تحمل گمان نخواهم برد

اگر ز دامن یوسف کنند بالینم
سری که وقف تو شد ز آستان نخواهم برد

به این ملال که من می روم بسوی چمن
چه جای غنچه که برگ خزان نخواهم برد

«نظیری » این چه بلندی و تیز پروازیست
ز شوق ره به سوی آشیان نخواهم برد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.