هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و حسرت‌هایش می‌گوید. او از نور رحمت و ایمان سخن می‌راند، اما دلش پر از اشک و اندوه است. دردها و زخم‌هایش چنان عمیق است که حتی آه‌هایش نیز مانند تیر بر سینه‌اش می‌نشیند. شاعر تأکید می‌کند که بدون یار، آرامش ندارد و اضطراب بر او چیره می‌شود. در نهایت، او جانش را به حسرت می‌سپارد و از یاد یار به عنوان تنها مایهٔ تسلی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و حسرت‌آلود است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۲۸

دلم را نور رحمت از وداع جان فرو گیرد
شهادت خانه ام را پرتو ایمان فرو گیرد

دل پرحسرتی دارم که هر سو چشم بگشایم
سرشک حسرتم از دیده تا دامان فرو گیرد

ز بس ساید به هم در کیش طاقت ناوک آهم
خراش سینه ام را سونش پیکان فرو گیرد

ز خرسندی مدان گر بی تو بر بستر نهم پهلو
سرم را اضطراب از زانوی حرمان فرو گیرد

در آن ساعت که آهم گرد راه از چهره افشاند
جراحت های اهل درد را درمان فرو گیرد

به حسرت می سپارم جان، ببند از گریه چشمم را
که گر اشکی بیفتد دهر را طوفان فرو گیرد

اگر آید بجز یاد تو در خاطر «نظیری » را
ز دل تا بگذراند صد رهش نسیان فرو گیرد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.