هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف طبیعت و زیبایی‌های آن پس از بارش باران می‌پردازد. ابر با بخشش خود چمن‌ها را سیراب می‌کند و زمین را زیبا و پرنگار می‌سازد. شاعر از نعمت‌های الهی سپاسگزاری می‌کند و به ستایش جود و سخاوت طبیعت می‌پردازد. همچنین، اشاره‌ای به بی‌اعتنایی به مال و قدرت دنیوی دارد و از خواننده می‌خواهد تا از کوه و صحرا سؤال فیض کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۰۸

گشود ابر بغل بر چمن سپاس سپاس
ز زیر پرده برآمد عروس خوش انفاس

کنار دشت و چمن شد پر از کرامت ابر
هزار شکر که عالم برآمد از افلاس

کنون چو مهره طاسست پر نگار زمین
پریر اگرچه چمن بود ساده چون ته طاس

سحاب غوطه به دریا همی زند هر دم
تفرجیست که زاهد فتاده در وسواس

کسی به ساقی بدمست ما نمی گوید
که می همه به زمین ریخت کج مگردان کاس

بیا که دامن سرو و گلی به دست آریم
همین که فرش گیاه هست گو مباش پلاس

به جود ابر برقصیم و زیر پای کنیم
سخاوتی که بود بسته شمار و قیاس

ز مال و مملکتش پاس و امن برخیزد
شهی که خاطر دوریش را ندارد پاس

سؤال فیض «نظیری » ز کوه و صحرا کن
که بوی خیر نمی آید از رواق و اساس
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.