۲۵۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۱

تو عیش و ناز مرا از امیدواری پرس
ذلیل دوست شو و قدر من ز خواری پرس

به ذوق من نرسی زین جراحتی که تو راست
نشان لذتم از زخم های کاری پرس

ز فکر دوست سر پر غرور را چه خبر
ز رند بی سر و پا ذوق دوستداری پرس

نگاهداری خود شرط هوشمندان است
بیا به زمره مستان و رسم یاری پرس

امیدوار عطا در بهشت مغفرتست
ز لاابالی اجر گناه کاری پرس

چو مه به نیستی از دوست هست می گردم
ز من سعادت بیماری و نزاری پرس

سراغ راه ضعیفان درست تر گویند
ز دف مپرس به سیلی، ز نی به زاری پرس

به کام من نرسد چاشنی عزت او
ز من عیار فقیری و خاکساری پرس

رموز مل ز «نظیری » شنو که مست شده
کرشمه های گل از بلبل بهاری پرس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.