۱۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۶۰

هرکه چون یوسف شود از محنت زندان خلاص
قحطیان را می کند از قحط در کنعان خلاص

زود از دنبال هر کام و تمنا می روند
این تهی ظرفان نمی گردند از حرمان خلاص

پادشاهان را دل ما رام کردن دولت است
ما به دام آییم دشوار و شویم آسان خلاص

ما نظربازیم و عاشق پیشه گو مفتی بدان
نیست زاهد از ریا و عاشق از بهتان خلاص

زاهد خلوت نشین را دل به صد جا می رود
کس نیابد از فریب آن صف مژگان خلاص

خوش «نظیری » دامن وقتی به جنگ آورده ای
دیر بازآید گر از دستت کند دامان خلاص
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.