۳۵۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۱

جگر به خنده همی سوز و بر کران می غلط
گهر به نکته همی ریز و در میان می غلط

ز جعد خویش گلستان نما شبستان را
خیال سبزه و سنبل کن و بر آن می غلط

اگر چو نخل مرادم به بر نمی آیی
چو آرزوی دلم در میان جان می غلط

ز درس و مدرسه کاری به نقد نگشاید
پیاله می کش و بر فرش گلستان می غلط

مثال نکته سنجیده بی اثر تا چند
گهی به لغزش مستانه بر زبان می غلط

معاندان به سنان می زنند و می گذرند
به خاک معرکه مجروح و خون فشان می غلط

خدنگ طبیعت این قوم برنمی تابند
همین که پر ز تو یابند چون کمان می غلط

نیافتیم «نظیری » کسی تو گر یابی
پیش چو باد همی گیر و بر نشان می غلط
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.