هوش مصنوعی: این شعر از نظیری نیشابوری به بیان احساسات شاعر درباره‌ی لذت‌های زندگی، عشق، درد و رنج می‌پردازد. شاعر از نشنیدن ناله‌های زار، ندیدن چشم‌های اشکبار، و ننوشیدن باده به عنوان از دست دادن لذت‌های زندگی یاد می‌کند. او همچنین به اهمیت درد و رنج در زندگی اشاره می‌کند و از بی‌اختیاری انسان در برابر تقدیر می‌نالد. در نهایت، شاعر از نومیدی و انتظار بی‌ثمر سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به درد و رنج و نومیدی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۷۴

اگر تو نشنوی از ناله های زار چه حظ
وگر تو ننگری از چشم اشگبار چه حظ

درآ به مشرب روحانیان و واصل شو
معاشران تو مستان تو هوشیار چه حظ

به چشم ما در و دیوار بوستان مستند
تو را که باده نمی نوشی، از بهار چه حظ

نمک به سینه مجروح چاشنی بخشد
اگر غمی ندهندت ز غمگسار چه حظ

کلید قفل همه گنج ها به ما دادند
به دست ما چو ندادند اختیار چه حظ

گرم به پهلوی ساقی به بزم بنشانند
مرا که بی خود و مستم ز اعتبار چه حظ

ز عمر آن چه گرامی تر است در سفرست
مرا که دل به غریبی است از دیار چه حظ

به لاف هم تک برق و براق می تازم
برون نمی رودم مرکب از غبار چه حظ

هزار ذوق «نظیری » به درد نومیدیست
فریب وعده نباشد ز انتظار چه حظ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.