۳۶۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۴

اگر تو نشنوی از ناله های زار چه حظ
وگر تو ننگری از چشم اشگبار چه حظ

درآ به مشرب روحانیان و واصل شو
معاشران تو مستان تو هوشیار چه حظ

به چشم ما در و دیوار بوستان مستند
تو را که باده نمی نوشی، از بهار چه حظ

نمک به سینه مجروح چاشنی بخشد
اگر غمی ندهندت ز غمگسار چه حظ

کلید قفل همه گنج ها به ما دادند
به دست ما چو ندادند اختیار چه حظ

گرم به پهلوی ساقی به بزم بنشانند
مرا که بی خود و مستم ز اعتبار چه حظ

ز عمر آن چه گرامی تر است در سفرست
مرا که دل به غریبی است از دیار چه حظ

به لاف هم تک برق و براق می تازم
برون نمی رودم مرکب از غبار چه حظ

هزار ذوق «نظیری » به درد نومیدیست
فریب وعده نباشد ز انتظار چه حظ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.