۱۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۷۵

هنوز عارف و عامی نداشتند نزاع
که لای باده مقررر شد از برای صداع

مرید و مرشد و خادم تمام می دانند
که رند صومعه می می خورد به چنگ و سماع

غریب و عاشق و مستم خدا نگهدارد
ز شر شحنه غدار و مفتی طماع

اگر طبیب ترش روی دیر می میرد
چه غم ز تلخی صبر است چون بود نفاع

برین بساط تماشاگریم تا بینیم
چه می کند امل پهلوان و مرگ شجاع

رسوم تو ننهد مهر و ماه تا دوران
هزار بار نگوید به تنگم از اوضاع

پی خرید سرانجام کارها رفتند
به آن دیار که نایاب بود و قحط متاع

تو را اگرچه به این خاکیان رجوعی نیست
ضمیر غایب ابدال را به تست ارجاع

تو قدر ذره چه دانی «نظیری » از خورشید
که دیده تو ضعیفست از تمیز شعاع
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.