هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از نظیری، شور و شوق عشق و مستی را به تصویر می‌کشد. شاعر از رهایی از قیدوبندهای دنیوی، رسیدن به وحدت، و بی‌قراری عشق سخن می‌گوید. او از شب و سودا به عنوان فرصتی برای رهایی از اغیار و رسیدن به معشوق یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اشارات به مستی و شوریدگی، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به درک و تجربه بیشتری داشته باشد.

شمارهٔ ۳۸۲

نه گل این جا ز عشق خار فارغ
نه مل از شورش خمار فارغ

درین مجلس طرب هر دم فزونست
نگردد ساقی از ایثار فارغ

شب آمد نوبت سودای ما شد
ز شور و فتنه شد بازار فارغ

ملک خفت و عسس طبل سوم زد
شدیم از زحمت اغیار فارغ

رقیب و پاسبان خوابید و گردید
دل پوینده از زنهار فارغ

شکر لب بوسه ها بر کام جان داد
لب جوینده از اظهار فارغ

به یکرنگی و یک تایی رسیدیم
شدیم از مصحف و زنار فارغ

از آن سودای ما آخر نگردید
که حسن او نگشت از کار فارغ

به شب از بس که گستاخم «نظیری »
نگردم روز از استغفار فارغ
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.