هوش مصنوعی: این شعر از نظیری بیانگر درد و رنج شاعر از ناملایمات روزگار و ناامیدی از بهبود شرایط است. او از بی‌عدالتی‌های جهان، دوستان ریاکار، و ناتوانی در درمان دردهای روحی خود می‌نالد. همچنین، ابراز می‌کند که از افسوس‌های بی‌پایان خسته شده است، اما در عین حال، هنوز امیدوار به بازگویی محبت و فداکاری برای معشوق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی، انتقادهای اجتماعی پیچیده، و بیان احساسات سنگین مانند ناامیدی و مرگ ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی نیاز به دانش پایه‌ای از ادبیات فارسی دارند.

شمارهٔ ۳۸۴

نالم ز چرخ اگر نه بر افغان خورم دریغ
گریم به دهر اگرنه به طوفان خورم دریغ

بر گل شکر نشاند و خون جگر دهد
بر سفره سپهر به مهمان خورم دریغ

صبحم که بر صبوح خودم خوانده روزگار
خندم به طنز و بر لب خندان خورم دریغ

مهمان مسرفم که به ممسک رسیده ام
بر مرگ میزبان به سر خوان خورم دریغ

با جاهلان معجبم افتاده اختلاط
تحسین کنم به ظاهر و پنهان خورم دریغ

کارم به دوستی ریایی فتاده است
در مرگ دوستان به گریبان خورم دریغ

بیماری ضعیف خرد را علاج نیست
با حکمت مسیح به درمان خورم دریغ

دشوار کم شود اگر افسوس کم خورم
مشکل از آن فتاده که آسان خورم دریغ

بازآی تا به پای تو ریزم نثار خویش
من آن نیم که بهر تو بر جان خورم دریغ

شورابه ای که بر لبم از دیدگان چکد
دونم اگر به چشمه حیوان خورم دریغ

در آه و ناله عمر «نظیری » به سر رسید
سیر آمدم ز بس که پریشان خورم دریغ
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.