هوش مصنوعی: این شعر از نظیری، شاعر فارسی، بیانگر ندامت و پشیمانی از گذشته‌های ناپسند و دوری از می و مستی است. شاعر از تغییر رویه خود به سوی هشیاری و دوری از نام و ننگ سخن می‌گوید. همچنین، او از فساد و تباهی دنیا و زوال قدرت پادشاهان و حکمرانان انتقاد می‌کند. در پایان، شاعر به پیری و کاهش عقل و فرهنگ خود اشاره کرده و از نازیدن به زیبایی در سن پیری ابراز تأسف می‌کند.
رده سنی: 18+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، اشاره به می و مستی و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۳۸۸

هر که تایب گردد از می بر رخ او رنگ حیف
از سر کوی مغان بر کاسه او سنگ حیف

از عصا و سبحه ام نفزود قدر و حرمتی
گردن مینا ز چنگم رفت و زلف چنگ حیف

از می و مستان بریدم یار هشیاران شدم
خویش را انداختم در قید نام و ننگ حیف

کامرانی های خاطر جان و دل را تیره ساخت
شه چو بی عصمت بود بر ملک بر او رنگ حیف

تا به راحت تکیه کردی گفت دنیا: الرحیل
بانگ بی هنگام دارد مرغ خوش آهنگ حیف

پیکر فغفور و خاقان شد درین منظر خراب
می خورد عاقل به نقش مانی و ارژنگ حیف

خوبیی در کس نمی بینم که بنمایم به او
در بغل تاریک شد آیینه ام از زنگ حیف

خط چو شد با طره اش همسایه جای جان گرفت
خانه درویش شد از قرب منعم تنگ حیف

ناز بر شاهد «نظیری » وقت پیری می کنی
بس خرف گردیده ای از عقل و از فرهنگ حیف
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.