هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات و تجربیات شخصی خود سخن می‌گوید، از مستی و بی‌خبری، سردرگمی در زندگی، ناتوانی در یافتن راه و مقصود، و احساس تنهایی و ناامیدی. او به بی‌ثمری عمر خود اشاره می‌کند و از ناتوانی در درک معنای زندگی و جهان اطرافش می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۲۵

من روز ره خانه خمار ندانم
مستی و طرب جز به شب تار ندانم

مست آمدم و مست ازین مرحله رفتم
من قافله و قافله سالار ندانم

پیداست که بر کشتی صد پاره سوارم
پا و سر این قلزم خون خوار ندانم

نی کسب کمالی شد و نی طی طریقی
از راه بجز جنبش و رفتار ندانم

چون کودک پرخشم بود گریه حدیثم
صد عرض هوس دارم و گفتار ندانم

عمرم به صفیر قفس و دام گذشتست
من زمزمه ای در خور گلزار ندانم

در سردی هنگامه همین کام فروشم
من گرمی و شیرینی بازار ندانم

خاموش ز غوغا که درین باغ «نظیری »
یک نغمه به صد شاخ سزاوار ندانم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.