هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و آرزوهای بربادرفته، عشق ناکام و ناامیدی خود می‌گوید. او از درد دوری و اشتیاق به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که حتی در روز قیامت نیز به عشق خود وفادار خواهد ماند. همچنین، او از ناله‌های پنهان و شعله‌های درونی خود که زیر خاکستر پنهان شده‌اند، یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاشقانه و غمگین است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و روز قیامت ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۳۱

چند در دل آرزو را خاک غم بر سر کنم
آتشی را تا به کی در زیر خاکستر کنم

چند بینم خواری و در سینه دزدم تیر آه
شعله را تا کی نگهبانی به بال و پر کنم

زاریم گویا اثر دارد که امشب بر درش
ناله ای ناکرده خواهد ناله دیگر کنم

تا نبینم زهر چشمش را نمی یابم حیات
گر به آب خضر کام زندگانی تر کنم

با وجود ناامیدی بسکه مشتاق توام
مدعی گر مژده وصلم دهد باور کنم

گر جز از خاک سر کوی تو خیزم روز حشر
خاک صحرای قیامت را همه بر سر کنم

عالمی امروز بر حالم «نظیری » خون گریست
وای اگر فردا چنین جا در صف محشر کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.