هوش مصنوعی:
این شعر از نظیری نیشابوری بیانگر ناامیدی و حسرت شاعر در عشق است. او از اینکه در راه عشق تلاشهای بسیاری کرده اما به نتیجهای نرسیده، اظهار تأسف میکند. شاعر به عدم موفقیت در ایجاد تأثیری ماندگار در دل معشوق اشاره دارد و از اینکه با وجود شهرت به عشق، نتوانسته عشقی پرشور و تأثیرگذار داشته باشد، شرمسار است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و ناامیدی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، زبان شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۶۱
دست در طره آشفته یاری نزدیم
یادگاری گرهی بر سر تاری نزدیم
شرممان باد که مشهور جهانیم به عشق
نشدیم آتش و برقی به دیاری نزدیم
در ره دوست چو خاشاک دوا ریخته اند
بر سر آبله ای نشتر خاری نزدیم
کرد صد سالک چالاک برین راه گذر
دست در حلقه فتراک سواری نزدیم
همه را زشتی و زیبایی ما در نظر است
بخیه ای بر طرف پرده کاری نزدیم
هرچه دادند و گرفتند در آن کوی نکوست
بر ترازو و محک وزن و عیاری نزدیم
خلوت انس «نظیری » نبود روزی ما
حلقه ای بر در دل در شب تاری نزدیم
یادگاری گرهی بر سر تاری نزدیم
شرممان باد که مشهور جهانیم به عشق
نشدیم آتش و برقی به دیاری نزدیم
در ره دوست چو خاشاک دوا ریخته اند
بر سر آبله ای نشتر خاری نزدیم
کرد صد سالک چالاک برین راه گذر
دست در حلقه فتراک سواری نزدیم
همه را زشتی و زیبایی ما در نظر است
بخیه ای بر طرف پرده کاری نزدیم
هرچه دادند و گرفتند در آن کوی نکوست
بر ترازو و محک وزن و عیاری نزدیم
خلوت انس «نظیری » نبود روزی ما
حلقه ای بر در دل در شب تاری نزدیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.