هوش مصنوعی: این متن شعری از «نظیری» است که به بیان دردها و رنج‌های پنهان زندگی، تناقض‌های عشق و شوق، و دشواری‌های زیستن با احساسات عمیق و شکننده می‌پردازد. شاعر از زندگی در تنهایی، بی‌عدالتی در عشق، و تضاد بین درد و لذت سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی مضامین مانند رنج و تنهایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

شمارهٔ ۴۸۱

چند فارغ از نشاط درد و درمان زیستن
همچو خون مرده زیر پوست پنهان زیستن

شوق و این ناآشنایی؟ عشق و این بی نسبتی؟
تشنه دیدار وانگه در بیابان زیستن

خوبی از اندازه بیرون می بری انصاف نیست
دشمن جان بودن و شیرین تر از جان زیستن

دیده پراشک و زبان پر شکر مشکل حالتیست
با چنین نازک دلی ها سخت پیمان زیستن

عیش میخواران مفلس را چراغ خلوتم
بایدم از خانه همسایه پنهان زیستن

تا سحر با ساز و صحبت تا به شب در گشت و سیر
همچو گل طرفی نبستم از پریشان زیستن

مشت خاشاک «نظیری » شعله ای کرد و نشست
باد شمع انجمن را تا به پایان زیستن
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.