۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۸۵

سبو بیار و پر از آب زندگانی کن
ز جام می طلب عمر جاودانی کن

نگفت جم به فریدون جزین که جور مکن
جهان ز تست دگر هرچه می توانی کن

نشاط طبع حکیمان علاج بیمارست
غم شکسته دلان دار و شادمانی کن

ز سالخورده مکش سر که هست کارآموز
شراب کهنه به چنگ آور و جوانی کن

شب از قرابه شنیدم که با قدح می گفت
چو ماه باش و به خورشید هم قرانی کن

تهی ز خویش شوی پر ز مهر سازندت
نظر به کاس مه و دور آسمانی کن

پدر به شکر و مادر به شیر پروردت
به هر دو شیر و شکر باش و کامرانی کن

سبیل حق شود عالم سبیل خودگردان
طفیل شاه شو و پادشه نشانی کن

چو نام فرخ خود باش در طریق سلیم
دگر چو نظم «نظیری » جهان ستانی کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.