هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق است. شاعر از دوری و ناپیدایی معشوق شکایت دارد و از تأثیرات عشق و جمال معشوق بر خود می‌گوید. او از ناامیدی و رنج‌های عشق سخن می‌گوید، اما در عین حال، به کرامت و زیبایی معشوق اعتراف می‌کند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که دیگر دل او را نیازارد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه عمیق و گاه غمگین است که درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ماتم و مرگ ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۹۰

به دوریت نتوان بود نیز دور از تو
حسد به خویش برد عاشق غیور از تو

مرا کرشمه حسن تو کرده سرگردان
نه غیبتم به حضور است و نی حضور از تو

فکندی آینه را از نظر ز بی قیدی
به جز دل تو ندیدم دلی صبور از تو

به تلخی از نظر خشمگینت افتادم
لبی چو پسته نکردم به خنده شور از تو

امید بود که شمع مزار من گردی
بر آستان سرایم نتافت نور از تو

تو گر مرا بکشی و به تعزیت آیی
میان حلقه ماتم کنند سور از تو

وگر به فاتحه بر تربتم نفس رانی
ته لحد شودم عرصه نشور از تو

کرامت عجبی داده اند حسن تو را
که سر زند به دل ماتمی سرور از تو

«نظیری » انده این خون فسرده چند خوری
بگیر، کس نگرفتست دل به زور از تو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.