هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از درد عشق و جدایی سخن میگوید. شاعر از نالههای بیپاسخ و دلهای شکسته یاد میکند و به نزدیکی راه به معشوق اشاره دارد. او از مستی و نشئه عشق میگوید و تأثیر یاد معشوق را بر دل خود توصیف میکند. همچنین، شاعر به بیارزشی مال و دنیا در برابر عشق اشاره کرده و از آرزوهای دنیوی و بیثمر سخن میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جدایی، ناله و آرزوهای دنیوی ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۹
ز ناله باز ندارد کسی دل ما را
کسی نبسته زبان خروش دریا را
ز ما به دلبر ما بس که راه نزدیک است
توان به بال شرر بست نامه ی ما را
دوباره دیده ام امروز قد و بالایش
ببین ز مستی من نشأه دو بالا را
چنین که فشرده است یاد تمکینش
که می تواند بردن ز جا دل ما را!؟
کفن حریر و طلا مرده را از آن فکنند
که قدر نیست در آن نشأه مال دینار را
میان خلق کجا و جد و حال روی دهد
کسی به جام ندیده است جوش صهبا را
چو نخل شمع خزان کرده برگ ما سرزد
ز نوبهار جوانی خبر نشد ما را
به خاک می بردت آرزوی دنیا کاش
تو هم به خاک بری آرزوی دنیا را
گرفته اند شهان شهرها اگر واعظ
گرفته ناله من نیز کوه و صحرا را
کسی نبسته زبان خروش دریا را
ز ما به دلبر ما بس که راه نزدیک است
توان به بال شرر بست نامه ی ما را
دوباره دیده ام امروز قد و بالایش
ببین ز مستی من نشأه دو بالا را
چنین که فشرده است یاد تمکینش
که می تواند بردن ز جا دل ما را!؟
کفن حریر و طلا مرده را از آن فکنند
که قدر نیست در آن نشأه مال دینار را
میان خلق کجا و جد و حال روی دهد
کسی به جام ندیده است جوش صهبا را
چو نخل شمع خزان کرده برگ ما سرزد
ز نوبهار جوانی خبر نشد ما را
به خاک می بردت آرزوی دنیا کاش
تو هم به خاک بری آرزوی دنیا را
گرفته اند شهان شهرها اگر واعظ
گرفته ناله من نیز کوه و صحرا را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.