هوش مصنوعی: این متن شعری است که بر اهمیت اخلاق نیکو، پذیرش تقدیر و ارزش قناعت تأکید دارد. شاعر بیان می‌کند که شخصیت بدذات را نمی‌توان با پند اصلاح کرد، همان‌طور که آیینه‌ای از خشت ساخته نمی‌شود. همچنین، او فقر را با بهشت مقایسه می‌کند و اشاره می‌کند که دیو نیز با اخلاق خوب می‌تواند زیبا به نظر برسد. در پایان، شاعر به وعاظ توصیه می‌کند که در برابر تقدیر مقاومت نکنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تمثیل‌های به‌کار رفته ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶

نتوان به پند کرد نکو بدسرشت را
صیقل گری نمیکند آیینه خشت را

مال جهان جهنم نقدیست ای فقیر
بشناس قدر مفلسی چون بهشت را

باشد به تیره روزی خویشم امیدها
ابر سیاه سرمه بود چشم کشت را

از حسن خلق دیو شود در نظر پری
برقع بود گشاد جبین روی زشت را

خواهی رسی بمنزل نیکان مباش بد
لایق گل بهشت بود هم بهشت را

تا چند در لباس کنی دعوی صلاح
خواهی بجامه کعبه نمایی کنشت را

واعظ چو خط مپیچ سر از خامه قضا
نتوان ز سرنوشت دگر سرنوشت را
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.