هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد هجران و عشق ناکام مینالد. او از اشکهای خونین، تلاش بیثمر برای رسیدن به معشوق، و رنجهای عشق سخن میگوید. در نهایت، به رغم تمام سختیها، جانفشانی برای معشوق را ارزشمند میداند و از بیسامانی خود و وعظ واعظ بیسر و سامان شکایت میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق، درد و رنج عشق، و مفاهیم انتزاعی است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر دشوار بوده و ممکن است برای آنها جذاب نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی کلاسیک، فهم متن را برای سنین پایینتر چالشبرانگیز میکند.
شمارهٔ ۴۵
دلخراشی کرد از بس در شب هجران مرا
پنجه شد از قطره های خون گل مرجان مرا
در پی سودای زلفش، بسکه چشم من دوید
چشمه یی گردید زیر موی هر مژگان مرا
با وصالش سختی دوران بمن دشوار نیست
دادن جان پیش جانان، خوشتر است از جان مرا
بسکه کاهیدم زدرد عشق چون تار نگاه
مانم از رفتن، غباری گیرد ار دامان مرا؟
میر سامانی،چو بیسامانی من کس نداشت
فکر سامان کرد واعظ بی سر و سامان مرا
پنجه شد از قطره های خون گل مرجان مرا
در پی سودای زلفش، بسکه چشم من دوید
چشمه یی گردید زیر موی هر مژگان مرا
با وصالش سختی دوران بمن دشوار نیست
دادن جان پیش جانان، خوشتر است از جان مرا
بسکه کاهیدم زدرد عشق چون تار نگاه
مانم از رفتن، غباری گیرد ار دامان مرا؟
میر سامانی،چو بیسامانی من کس نداشت
فکر سامان کرد واعظ بی سر و سامان مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.