۱۹۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۶۲

کرد ظاهر از نقاب آن روی گلگون کرده را
سوخت غمهای بصد خون جگر پرورده را

بی نقاب شرم، بی نور است حسن مهوشان
روشنی هرگز نباشد دیده بی پرده را

بی بصیرت هم ز فیض جستجو بی بهره نیست
دیده غربال یابد گوهر گم کرده را

بسکه باشد مدعا از ما به ما نزدیکتر
میتوان پرسید از منزل ره گم کرده را

گر نسیم آورد واعظ بوی زلف پرخمش
رایگان از کف مده این گنج بادآورده را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.