هوش مصنوعی: این متن به گذر سریع زمان و فرصت‌های از دست رفته در زندگی اشاره دارد. شاعر از بی‌توجهی به عمر و عدم استفاده بهینه از آن ابراز تاسف می‌کند و با اشاره به نشانه‌های پیری مانند موی سفید و رعشه، به نزدیکی مرگ هشدار می‌دهد. در پایان، با تاکید بر پایان یافتن فرصت‌ها، از واعظ می‌خواهد نماز بخواند زیرا زمان به پایان رسیده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی درباره عمر، مرگ و پیری است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، لحن جدی و هشداردهنده متن ممکن است برای کودکان قابل درک یا جذاب نباشد.

شمارهٔ ۹۹

اوراق روز و شب همه طی شد به صد شتاب
حرفی نخواهد چشم شعورت ازین کتاب

برعارضت نه موی سفید است هر طرف
سیلاب عمر کف بلب آورده از شتاب

از دست رفت عمر و، نشد فکر توشه یی
دردا که بار خویش نبستی به این طناب

دیگر درین مقام، مجال درنگ نیست
کز پشت حلقه عمر تو شد پای در رکاب

زان گشته پای سست، که در خانه جهان
چندان نشسته ایم که رفته است پا به خواب

نزدیک گشته است ترا روز مرگ از آن
جسم ترا ز رعشه پیری است اضطراب

دور شباب رفت و، نسودی رخی به خاک
واعظ نماز کن که فرو رفت آفتاب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.