۲۰۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۲

چه پیش خلق گشایی دهان برای طلب؟
که موج ریختن آبروست جنبش لب

مجو، ز گرمی دونان دوای درد، که هست
هزار مرتبه جانکاه تر ز گرمی تب

چو فضله ییست که زاییده از غذای لطیف
هرآنکسی که مباهات میکند بنسب

ز برگ سیلی استاد برگ پیوند است
که میدهد ثمر اعتبار نخل ادب!

ترا که خون رعیت بجای رنگ حناست
چگونه دست توانی کشیدن از منصب

بیا که آینه دل ز زنگ غم واعظ
جلا دهیم به خاکستر سیاهی شب
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.