هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از غم و فراق یار خود می‌نالد و درد دوری از معشوق را بیان می‌کند. او از بی‌صبری در فراق و ناتوانی در ترک یار سخن می‌گوید و از زمانه و تقدیر شکایت دارد. متن پر از احساسات عمیق و تصاویر شاعرانه است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق، درد عشق، و اشارات عرفانی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارند.

شمارهٔ ۱۱۸

درا بخاطرم ای خرمی، که جا اینجاست
کجا روی چو غم دلستان ما اینجاست؟

ببزم یار، زخود هم نمیتوانم رفت
شکیب خسته دلان در فراق تا اینجاست

چرا ز عارض چون گل نقاب نگشایی
ترا گمان که مگر عقل و هوش ما اینجاست؟

کند شکست، ز هر استخوان من فریاد
به سوی درد که: سرکوچه بلا اینجاست

به کاینات دل خویش را یکی کردیم
بهر دلی که رود درد یار ما، اینجاست

زمانه با خم ابروی قامت پیران
بسوی خاک اشارت کند، که جا اینجاست

حواله اش ز در خود مکن به جای دگر
که خاک واعظ مسکین بینوا اینجاست!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.