هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق، جمال معشوق، وفا و جفا، و تأثیرات عمیق این احساسات بر جان و جهان سخن می‌گوید. همچنین، اشاراتی به مفاهیمی مانند پروانگی، صفا، و وعظ گهر غلتان دارد که بر جنبه‌های معنوی و اخلاقی متن تأکید می‌کنند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی داشته باشد.

شمارهٔ ۱۵۱

غازه را آتش از آن چهره دگر در جان است
حوض آیینه ز رخسار تو گلریزان است

در نظر مد نگاهیست که خوابانده ز شرم
چه رساییست که با قامت آن مژگان است

چون وفا، پیشه عشق است و جفا شیوه حسن
من همه اینم و، آن شوخ سراپا آن است

فیض، پروانگی محفل ما چون نکند؟
که چراغش ز صفای قدم یاران است

میکند ناله جانسوز تو آخر کاری
ای دل آسوده نشین، مرد تو در میدان است

در جهان گردد افکار تو هر سو، چه عجب؟
زآنکه گفتار تو واعظ گهر غلتان است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.