هوش مصنوعی:
این شعر به موضوعات مختلفی مانند زودگذر بودن ثروت و دنیا، اهمیت عبرتگیری از زندگی، مرگ و غفلت انسان از آن، ارزش سکوت و گوش دادن، و بیان نکردن غمها میپردازد. شاعر از نمادهای مختلفی مانند فصل خزان، مرگ شتابان، و گوش کر به عنوان سپر زبان استفاده کرده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، اشاره به موضوعاتی مانند مرگ و غفلت از آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۵۰
این درهم و دینار، که چشم تو بر آن است
هر یک بره حادثه، چشمی نگران است
نظاره ما نیست، جز از دیده عبرت
فصل گل ما خسته دلان، فصل خزان است
تا اول عمر است، بیا بار ببندیم
بالیده شود میوه نخلی که جوان است
در بردن جان، مرگ شتابان و، تو غافل
درد تو سبک خیز و، ترا خواب گران است
از بس همگی بهر میان گوشه نشینند
جایی که کنار است درین عهد، میان است
ای دوست، بود چاره بدگو نشنیدن
گوشی که بود کر، سپر تیغ زبان است
جایی که کسی دم نزند غیر خموشی
اظهار غم خویش، کجا کار زبان است
واعظ چه کنی مطلب خود عرض بر دوست؟
«آنجا که عیانست چه حاجت به بیان است »؟
هر یک بره حادثه، چشمی نگران است
نظاره ما نیست، جز از دیده عبرت
فصل گل ما خسته دلان، فصل خزان است
تا اول عمر است، بیا بار ببندیم
بالیده شود میوه نخلی که جوان است
در بردن جان، مرگ شتابان و، تو غافل
درد تو سبک خیز و، ترا خواب گران است
از بس همگی بهر میان گوشه نشینند
جایی که کنار است درین عهد، میان است
ای دوست، بود چاره بدگو نشنیدن
گوشی که بود کر، سپر تیغ زبان است
جایی که کسی دم نزند غیر خموشی
اظهار غم خویش، کجا کار زبان است
واعظ چه کنی مطلب خود عرض بر دوست؟
«آنجا که عیانست چه حاجت به بیان است »؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.