هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد و رنج دل خسته‌اش می‌گوید و از ناسازگاری جهان و دشمنی‌های پنهان سخن می‌راند. او به تنهایی و یتیمی خود اشاره کرده و هشدار می‌دهد که حتی نزدیکان نیز ممکن است دشمن باشند. همچنین، از هوس‌های دنیوی و سختی‌های رسیدن به آرامش روحی می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند دشمنی پنهان و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۵۷

سرگشتگی نصیب دل خسته من است
این شیشه ظاهرا که ز سنگ فلاخن است

پروای خصم نیست مصاف آزموده را
درهم چو بافت زخم بر اندام، جوشن است

سرهنگ مصر گوشه نشینی، منم کنون
پاتابه یتیمی من، عطف دامن است

ز ابنای جنس خود، به حذر باش، زآنکه آب
با آن سرشت پاک بآیینه دشمن است

کی چون مسیح پای نهی بر سپهر قرب؟
تا دل ز خارخار هوس پر ز سوزن است

واعظ تو عندلیب نه یی، ورنه هر طرف
چندانکه چشم عقل کند کار، گلشن است
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.