هوش مصنوعی:
این شعر از عشق، فراق و رنجهای روحی سخن میگوید. شاعر با تصاویری مانند ابروی سیاه، شبهای دراز و اشک شمع، احساس تنهایی و دلتنگی خود را بیان میکند. همچنین، اشارهای به اسارت روح در قفس جسم و رهایی از دام علایق دنیوی دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر وجود دارد که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۶۹
چون دو ابروی سیاهت که بهم پیوسته است
بی تو شبهای درازم همه بر هم بسته است
میدود دل پی طفلی، که ز شوخی سخنش
تا رسیده است بخاطر، ز زبانم جسته است
اشک شمعم، که برآن شعله خو تابم نیست
میروم دور شوم، پای گریزم بسته است
آنچنان رفته زما بیخبر این عمر عزیز
که غباری هم از او بردل ما ننشسته است
چون در خانه آیینه بود درگه خلق
مینماید بنظر باز، ولیکن بسته است
مرغ جان در قفس جسم اسیر است، ولی
شکر واعظ که دل از دام علایق رسته است
بی تو شبهای درازم همه بر هم بسته است
میدود دل پی طفلی، که ز شوخی سخنش
تا رسیده است بخاطر، ز زبانم جسته است
اشک شمعم، که برآن شعله خو تابم نیست
میروم دور شوم، پای گریزم بسته است
آنچنان رفته زما بیخبر این عمر عزیز
که غباری هم از او بردل ما ننشسته است
چون در خانه آیینه بود درگه خلق
مینماید بنظر باز، ولیکن بسته است
مرغ جان در قفس جسم اسیر است، ولی
شکر واعظ که دل از دام علایق رسته است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.